شهر تابران اوایل سده هفتم توسط مغولان تخریب و اهالی آن قتل عام شدند. اما مغولها همین شهر سرسبز را برای حکومت خود برگزیدند و مجدد آن را آباد کردند، تا اینکه آخرینبار سال ۷۹۱ به دست سپاه میرانشاه، پسر تیمور، ۱۰ هزار تن از مردم کشته شدند و خود شهر هم با خاک یکسان شد.
بعد از این احتمالا مردم باقی مانده در حاشیه شهر تاریخی برای خود روستایی ساختهاند به نام اسلامیه. این احتمال براساس گفتههای یکی از نوادگان تیمور مطرح میشود. وی در سال ۸۱۵ گفته است: «هنگام عبور از ویرانههای شهر تاریخی تابران توس به روستای اسلامیه رفتم و با یکی از نوادگان غزالی (محیالدین غزالی) ملاقات کردم.»
بنابراین سند تاریخی نام اسلامیه بسیار قدیمی بوده که حداقل از سال ۸۱۵ مطرح بوده است. این روستای تاریخی پساز الحاق به شهر و تلفیق با روستاهای توس سفلی و علیا امروز به نام محله فردوسی شناخته میشود. این روستای تاریخی تاکنون چندبار جابهجا شده و به احتمال قریب به یقین، محل کنونی آن با آنچه در تاریخ آمده، متفاوت است.
نه مورخین و نه اهالی، نظر قطعی درباره قدمت گورستان قدیمی محله فردوسی که به نام «بهشت شهدای اسلامیه» معروف است، ندارند. از روی سنگ قبرها نیز نمیتوان قدمت این قبرستان را تخمین زد؛ چراکه براثر برف و باران نوشتههای روی بسیاری از سنگ قبرها محو شده است.
خواناترین سنگ قبرها مربوط به صد سال پیش است. یکی از پیرمردهای قدیمی محله میگوید: ما داستانهای زیادی از پدران خود مبنیبر اینکه اینجا در بیرون دروازه رزان قبرستان قدیمی حکام و والیان توس بوده است، شنیدهایم. نقل است که والی شهر نیز معمولا مراسم اعیاد و عزاداریها را در جوار این مقبره سلطنتی برگزار میکرده است، البته دقیقا معلوم نیست که این قبرستان سلطنتی در محل قبرستان فعلی واقع شده یا جای دیگری بوده است.
وی درادامه با اشاره به حملات خانمانسوز مغول به شهر توس و مقاومت سرسختانه اهالی داخل ارگ افزود: دوران عظمت و شکوه شهر توس با حمله مغولان به پایان میرسد و مغولان بهخاطر مقاومت جانانه مردم شهر بعداز گذشت چندماه، زمانیکه وارد شهر شدند همه را از دم تیغ گذراندند، بهطوریکه کوهی از مردگان در میدان شهر (قبرستان فعلی) جمع شد.
بعداز چندروز که مغولان از شهر توس میروند، کسانی که مخفی شده یا فرار کرده بودند (یا به قولی تعدادی از زنان و دختران نیمهجان که باقی مانده بودند) بعداز ورود به شهر با کوهی از اجساد مردگان روبهرو میشوند، بر جنازه آنان نماز خوانده و در همان میدان شهر خاکشان میکنند.
بعداز این حمله که شهر توس دیگر به شکوه و عظمت گذشته بازنگشت و تبدیل به روستاییکوچک و حقیر شد، اهالی شهر توس، مردگان خود را به رسم تبرک درکنار مردگان حمله مغول به خاک سپردند و از همان زمان بهعنوان قبرستان عمومی محله مورداستفاده بوده است.
همانطورکه بین قبرهای بهشت شهدای اسلامیه توس راه میرویم، چشممان به سنگ قبرهای سیاهی میافتد. تاریخ فوت اینطور نوشته شده است: هذا قبر بیبیخان بنت قلی متوفای سال ۱۲۸۹. در قسمت پایین سنگ، قیچی و شانهای حجاری شده است که جنسیت متوفی را نشان میدهد.
در این زمان، چون هنوز شناسنامه و فامیلی وجود نداشت، متوفی به نام پدرش خوانده شده است. این سنگهای سیاه که معدن آن در کوههای خلج مشهد قرار دارد، تا حدود ۵۰ سال قبل بهعنوان سنگ قبر مورد استفاده قرار میگرفت. در گوشه دیگری از قبرستان، چندقبر که با قلوه سنگ تزیینشده توجهمان را به خود جلب میکند.
یکی از اهالی که درحال خواندن فاتحه برای امواتش است، درباره جریان این سنگها میگوید: اینها قبرهای قدیمی هستند که بهمرور زمان و دراثر باد و باران شستهشده و از بین رفتهاند. بعدها فرزندان متوفی، یا متولیان قبرستان برای آنکه محل قبر از بین نرود، سطح آن را با سنگهای گرد و قلوهای پوشاندهاند.
این فرد پساز چندلحظه سکوت ادامه میدهد: برخی هم معتقدند این قبرها به افراد غیرمسلمان تعلق دارد که در گذشتههای دور در این مکان دفن شدهاند و ساکنان مسلمان به دلایل خاصی قبر آنها را مشخص کردهاند؛ البته همه اینها حرف عامه مردم است و سندی بر درستی آن وجود ندارد.
در گوشه دیگری از قبرستان، برخی از سنگ قبرها کنار هم، دارای فامیل مشترکی هستند مانند: بیداری، ادیب، بختیار و... اهالی، دفن افراد خانواده، کنار هم را یک رسم قدیمی عنوان میکنند.
شهید عبدا... آراسته، شهید عرفانیگلکار، شهید رضا سرخوش، شهیددهقان و... ازجمله شهدای مدفون در این آرامستان هستند که با حضور خود نام قبرستان اسلامیه را به «بهشت شهدای اسلامیه» تغییر دادهاند. در حال حاضر بر سر مزار هریک از این شهدا پرچمی نصب شده و آنها را متفاوت از دیگران کرده است. اهالی نیز که اغلب قوم و خویش شهدا هستند با احترام خاصی هر هفته به زیارت قبور شهدا آمده و نام آنها را به بزرگی یاد میکنند.
پهلوانان و کشتیگیران نامی مانند پهلوان قنبرپور و مالکی که از کشتیگیران نامی کشور و دارای مقامهای کشوری و جهانی هستند نیز از دیگر چهرههای ویژه دفنشده در این آرامستان هستند.
در گوشهای تقریبا جدا با فاصله چندمتری از دیگر قبور، سکویی بزرگ و چندوجهی با سنگ مرمر ساخته شده و روی تنها سنگ قبر موجود نوشته شده است: حاجسیدعیسی مشار قائممقام رضوی، فرزند مرحوم حاجمیرزا محمدعلی قائممقام نایبتولیه آستان قدس رضوی و تولیت سلسله جلیله سادات رضوی.
تولد: ۱۲۸۰، فوت ۱۳۶۶. یکی از ساکنان قدیمی محله درباره فرد خفته در این مزار میگوید: سیدعیسی مشارقائم مقام، ارباب و مالک زمینهای شهر توس بود. وی علاوهبر مالکیت زمینهای شهر توس، در سیستم اداری و تولیت آستان قدس رضوی نیز مقاماتی داشت و درجریان ساخت آرامگاه فردوسی در زمان رضاشاه نیز نقشی موثر ایفا کرد و زمینهایی را برای توسعه آرامگاه دراختیار «انجمن آثار ملی» قرار داد.
البته او درباری بود و به همین دلیل همزمان با پیروزی انقلاب از همه امور اداری و شغلی آستان قدس کنار رفت و پساز فوت نیز به او اجازه دفن در حرم مطهر رضوی را ندادند. به همین دلیل خانواده او ظاهرا برطبق وصیتی که کرده بود، وی را در قبرستان اسلامیه توس دفن کردند.
در بخش دیگری از قبرستان، چند قبر منفرد دیده میشود که دور آنها را نرده کشیدهاند. سهقبر چسبیدهبههم، همگی نام فامیل «بختیار» را بر خود دارند؛ دکتر ابوالقاسم بختیار، بانو هلن جفریز بختیار، همسر دکتر بختیار و دکتر سیروس بختیار، فرزند دکتر بختیار.
بهگفته اهالی، آنها از افراد بومی و محلی نیستند. دکتر ابوالقاسم بختیار در سال ۱۳۰۹ پساز گرفتن مدرک تخصصی از آمریکا به کشور بازگشت و بیمارستانی خصوصی در تهران تاسیس کرد. سه سال بعد از آن بههمراه دوستانش دانشکده پزشکی تهران را تاسیس کرد و به معاونت دانشکده برگزیده شد.
او برای اولینبار سالن تشریح و کالبدشکافی را در دانشکده پزشکی تهران تشکیل داد. دکتر بختیار، نیز همانند دیگر بختیاریها، در تمام عمر به شاهنامه و فردوسی عشق میورزید؛ به همین دلیل و بنابر وصیت خودش، فرزندانش مرحوم بختیار را در جوار آرامگاه فردوسی به خاک سپردند. چندسال بعد همسرش، هلن جفریز و یکی از پسرانش، دکتر سیروس بختیار نیز در جوار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شدند.
رحمانی، از ساکنان قدیمی محله با اشاره به قرارگرفتن قبرستان در حاشیه بیرونی محله گفت: بهدلیل همین پرتی و دورافتادگی، افراد معتاد و بیخانمان، این محل را به پاتوق خود تبدیل کردهاند و شبها بهصورت دستهجمعی در گوشهای از قبرستان به کشیدن و خرید و فروش مواد مشغولند.
حضور این افراد سرگردان با ظاهری نامناسب که بهعنوان متکدی در قبرستان حضور دارند، باعث ترس و وحشت خانوادههایی که برای خواندن فاتحه آمدهاند، میشود. این افراد بیخانمان بارها و بارها قفل غسالخانه را شکسته و اقدام به سرقت لوازم و وسایل موجود در آن کردهاند.
مشکل دیگر، پرسهزنی تعداد زیاد سگهای ولگرد و بیصاحب است که میهمان همیشگی قبرستان هستند و با رفتوآمد، ترس و وحشت زیادی برای خانوادهها بهویژه خانمها ایجاد کردهاند، ایجاد حفره و گودال توسط برخی از این سگها و حیواناتی مانند روباه و شغال، نگرانی اهالی از تخریب قبور را بهدنبال داشته است.
رحمانی در ادامه با اشاره به مشکلات جاده خاکی آرامستان گفت: این مسیر نسبتا طولانی که از مسجد محله تا آرامستان ادامه پیدا میکند، سنگلاخی و خاکی است و رفتوآمد در آن با دشواری انجام میشود. در زمستانها با کمترین باران و برفی به منجلابی ازگل و لای تبدیل میشود و در تابستانها با وزیدن کوچکترین باد و نسیمی چنان گردوخاکی بلند میشود که چشم، چشم را نمیبیند.
باتوجهبه تردد زیاد اهالی در عزاداریهای مذهبی (محرم وصفر) و زیارت هفتگی آنان از اهل قبور، اهالی از وضعیت این جاده ناراضی هستند. همچنین این مسیر، فاقد روشنایی مطلوب است و هنگامیکه هیئتهای عزاداری هنگام شب (شام غریبان) در مسیر رفتن به سمت آرامستان هستند، عدهای از اهالی بهدلیل تاریکی مسیر، توان همراهی با هیئت را ندارند.
نبود آب کافی مشکل دیگر آرامستان است؛ درصورت تامین آب کافی، با ساخت سرویس بهداشتی مناسب و کاشت گل وگیاه در گوشهوکنار قبرستان، میتوان فضای مناسبی برای خانوادههایی که برای زیارت اهل قبور آمدهاند، ایجاد کرد.
با ساماندهی و ایجاد شرایط مناسب در آرامستان، اگر پولی هم از اهالی تقاضا کنیم موافقت خواهند کرد، اما با این وضعیت و ناکارآمدی، مردم رغبتی برای پرداخت پول و هزینههای جانبی آرامستان ندارند. باتوجهبه خاصبودن جاده و تردد همیشگی اهالی در مسیر جاده آرامستان، پیگیریهای زیادی برای آسفالت و ساماندهی جاده آرامستان انجام شده است، اما مسئولان تاکنون هیچ بودجهای برای بهسازی مسیر اختصاص ندادهاند. آنها بر این باورند که این جاده تفاوتی با دیگر خیابانهای محله ندارد و هزینه آسفالت و دیگر تغییرات مسیر جاده باید توسط اهالی پرداخت شود.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۶ اسفند ۹۵ در شماره ۱۸۳ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است